سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریکی

 

کاش الان آغوش گرمت سر پناه خستگیم بود

دو تا چشمات پر از اندوه

واسه دل شکستگیم بود

آرزوم اینه که دستام توی دستای تو باشه

تنگی این دل عاشق با نوازش تو واشه

واسه چی خدا نخواسته من کنار تو باشم

قول می دم با داشتن تو هیچ غمی نداشته باشم

همه هستی قلبم تو دو حرف خلاصه میشه

عشق تو ، بودن با تو

پرم از ترانه تو

گر چه واژه ها حقیرن

خوبه وقتی نیستی پیشم

اونا دستمو می گیرن

راز عشق منو هیچ کس غیر مهتاب نمی دونه

تنها شاهد واسه غصه ، گریه و تنهاییم اونه

وای اگرمن این نبودم کاش میشد پرنده باشم

تا از این دور بودن از تو بتونم بلکه رها شم

یه پرنده شم شبونه

بکشم پر به خیالت

برسم به لونه تو

بگیرم سر زیر بالت

زندگیم رنگ خا بود

اگه تنها تو رو داشتم

اگه میشد واسه گریه

رو شونت سر می گذاشتم ...

 


نوشته شده در جمعه 89/5/29ساعت 4:19 عصر توسط محمد نظرات ( ) |


Design By : Pichak